سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زمزمه ای شهادت حضرت علی علیه السلام

شاعر : محمد مبشری
نوع شعر : زمزمه
وزن شعر :
قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک  

من شکسته بالـم، شد لحـظۀ وصالم            مانده ام پس از تو، زهـرا نما حلالم

بی تو از مدینه، به سینه، یک شعله دارم تا ابد


ماجرای کوچه، به کوفه، بر قلب من خنجر زند

از غم فراقت، ز داغت، افتاده در محراب خون

سویت ای بهـارم، قرارم، آیم به روی لاله گون

همسرت را دگر، همره خود ببر            طــاقــت مــن رفـــتـه دیــگــر

*******************

در میان محراب، مانده به موج خوناب            دارم انتظاری، دل بی قرار و بی تاب

من به روی گلگون، دل خون، در موج آه و ناله ام

بی تو غم فروزم، بسوزم، ای یار هجده ساله ام

یاد دست بسته، شکـسته، قـلب مرا همچو سرم

از فـراق یـارم، نـگــارم، قـتـیـل هـجـر دلـبـرم

پر کشم سوی تو، قبله ام روی تو            وای ز داغ پـــهـــلـــوی تــــو

*******************

یار هـمـنـوازم، سـوی تو پر گـشایم            دیـده ام به رویـا، که سـوی تو بیـایم

فرق من شکسته، نشسته، خون دلم به فرق سر

یـار قــد کـمـانـم، جـوانـم، امـشب بـیـا مـرا بـبـر

بین مـوج غم ها، ز غـم ها، ببـر مـرا ای سـاحـلم

تا که گردد آخر، به جنّت، دیدار محـسن حاصلم

 ای مه بدر من، در شب قدر من            آمــــده پــــایـــان جـــدایــــی

*******************

در میـان بـستـر، با اشـک دیـدۀ تر            پیش چـشم زینب، تا آسـمان زنم پر

کوفه قـاتـلـم شد، دلـم شد، مـثـل مدیـنه پر ز غـم

یاد کوچه هـایش، جـفـایش، در شعـلۀ درب حـرم

کس نداند ای جان، به دوران، با من چه کرده ماتمت

پر گشودم اکنون، چه دلخون، کشته مرا داغ غمت

ای گل یاس من، اوج احساس من            بــهـــر اســتـــقـــبــالــم آیــی

******** زبانحال حضرت زینب بعد از شهادت حضرت ********

رفتی ای بهارم، از غصه بی قرارم            بعد تو به کوفه، جز غصه ها ندارم

رفـتـی و به خـانـه، جـوانـه، زده شکـوفـۀ عـزا

بی تو ای پدر جان، ز هجران، کنم شبانه ناله ها

ای که پر گشودی، نمودی، عزم دیـدار همسرت

از جنان تو گاهی، نگـاهی، نما به سوی دخترت

بس که بودی غریب، رفته از دل شکیب            وای از ایـن هــمــه غــریـبــی

*******************

ماه کوفه شب ها، باشد به آه و نجوا            بس که یا علی جان، بودی غریب و تنها

هر سحر ز داغت، فراقت، دل با تو در بهانه شد

وای من که آخر، چو مادر، دفن تو هم شبانه شد

دل برای هجرت، ز غربت، نوحۀ مظلومانه خواند

روزگار دیرین، چه غمگین، قبر تو مخفیانه ماند

جان ز داغت دهم، سر به خاکت نهم            ای کــه بــر دلــم حـبــیــبــی

نقد و بررسی